مقدمه
دانشمندان علوم قرآني و نيز مفسران، در شمار كلمات قرآن، رقمهاي: 76440 ـ 77277 ـ 77437 ـ 77439 ـ 77934 (الاتقان، ج 1، ص 120. مقدمتان، ص 235 ـ 248. الكشكول، ج 2 ص 456، چاپ قم، ايران) را نوشتهاند
.علت اختلاف مزبور، اختلاف در معني «كلمه» است، چون كلمه داراي معني حقيقي و مجازي، و از لحاظ مختلف ـ كه ضمناً روايات مختلف نيز آنها را تأييد ميكند ـ شمار و رقمهاي گوناگوني درباره كلمات قرآن ذكر كردهاند
.سيوطي مينويسد: بحث درباره شمار حروف و كلمات قرآن و استقصاء ارقام آنها، بحثي بيفايده و خالي از ثمر است؛ البته ابن جوزي در كتاب «فنونالافنان» از اين موضوع بطور مُسْتَوْفي بازگو نموده و راجع به اَنْصاف و اَثْلاث … تا اعشار قرآن (راجع به اين تقسيمات و توضيح آنها بنگريد به: مقدمتان، ص 246 و 248 و 250)، بحثهاي گستردهاي در كتاب خود آورده است.
ولي ما ميبينيم سخاوي ميگويد، من براي شناخت شمار حروف و كلمات قرآن، فائدهاي نميبينم. اگر گفتگو و بحث در اينگونه مطالب، ثمربخش باشد دربارة كتابي درست است كه احتمال زياده و نقصان و تصحيف و تحريف در آن راه يافته باشد، اما قرآن كريم، كتابي است كه در آن چنين احتمالي راه ندارد. (الاتقان، ج 1، ص 120)
پيدا است كه بحث در هر زاويهاي در مورد قرآن، ثمربخش ميباشد، و ما ميبينيم سيوطي و ديگران در شمار آيات و سور قرآن، بحثهاي مفصلي را پيش كشيدهاند، و به همان دليلي كه سخاوي ذكر كرده است بايد بحث رد شمار آيات و سوره ها نيز بيثمر باشد، در حاليكه هرگونه كاوش
و بررسي در هر زاويهاي از زواياي مربوط به قرآن، خالي از ثمر نخواهد بود. بخصوص در مورد كلام الهي كه جزئيات آن بايد مورد توجه هر محقق قرار گرفته تا به امعان نظر و استقصاء درباره آن قيام كند، چنانكه پيشينان از چنين بحثهايي دريغ ننمودند.
شمار حروف قرآن
درباره تعداد حروف قرآن نيز رقمهاي متفاوتي در اسناد و مدارك مربوط به قرآن ديده ميشود و با توجه به اين مصادر، رقمهاي: 300690 ـ 320210 ـ 321250 ـ 323015 ـ 323670 ـ 325072 ـ 1027000 (الاتقان، ج 1، ص 115 و 221. مقدمتان، ص 246 و 248 و 250. مجمعالبيان، ج 8، ص 406 چاپ صيدا. الكشكول، ج 1، ص 456)، در مورد حروف قرآن به چشم ميخورد، و به جز رقم اخير ـ كه يك ميليون و بيست و هفت هزار حرف است ـ رقمي است كه طبراني در كتاب خود از عمربن خطاب نقل كرده است. ذهبي نيز همين حديث را كه حاكي از شمار و عدد مذكور درباره حروف قرآن است در كتاب خود آورده، و يادآور ميشود، اين رقم بزرگ كه با رقمهاي ديگر به مسافاتي زياد فاصله دارد، شايد به رسمالخطِ معمولِ در زمان عمر مربوط باشد؛ چون بر حسب رسمالخط موجود، تعداد حروف قرآن به هيچوجه به اين شماره و رقم نميرسد. (الاتقان، ج 1، ص 121)
به نظر نگارنده، شايد در رسمالخط عمر و يا پيش از آن، حركات حروف نيز ـ مانند رسمالخط لاتين و فرنگي ـ بصورت حروف نگارش مييافت، و اين حركات در آغاز يا اثناء و يا پايان كلمه، بصورت حروف رسم ميشد. با چنين محاسبهاي بعيد نيست كه تعداد حروف قرآن به رقم مزبور برسد، بخصوص اگر قراآت مختلف نيز با آنها منظور شود.
بهر حال توجيه اين رقم، به بررسي و تحقيق فزونتري نيازمند است كه در اينجا مجالي براي گفتگو درباره آن وجود ندارد و نيز چندان سودمند نيست،
گروهي از دانشمندان علوم قرآني با استفاده از منابع تاريخي و حديث، عدد و شمار هر يك از حروف تهجي قرآن را با ارائه رقمهاي مختلفي مشخص نمودهاند
.ابن عطيه آمار هر يك از حروف تهجي قرآن را به صورت زير در مقدمه تفسير خود آورده است
:الف ـ 48800، باء ـ 11201، تاء ـ 10199، ثاء ـ 1276، جيم ـ 3272، حاء ـ 3993، خاء ـ 2416، دال ـ 5642، ذال ـ 4699، راء ـ 11793، زاء ـ 1570، سين ـ 5891، شين ـ 2253، صاد ـ 2081، ضاد ـ 2607، طاء ـ 1274، ظاء ـ 8042، عين ـ 9020 ]غين 7499 (الكشكول، ج 1، ص 456)[، فاء ـ 8497، قاف ـ 6823، كاف ـ 10354، لام ـ 32522، ميم ـ 26135، ]نون ـ 20360 (الكشكول، ج 1، ص 456)[، واو ـ 25536، هاء ـ 1909، ياء ـ 25919 (مقدمتان، ص 249).
بر حسب محاسبهاي كه نگارنده از آمار مذكور بعمل آورده است، بترتيبي كه در زير ياد ميشود، حروف تهجي از حروف بيش از حروف بعدي آن در قرآن بكار رفته است
:الف ـ ل ـ م ـ ي ـ و ـ ن ـ ر ـ ب ـ ك ـ ت ـ ع ـ ف ـ ظ ـ غ ـ ق ـ س ـ د ـ ذ ـ ح ـ ج ـ ض ـ خ ـ ش ـ ص ـ ه ـ ز ـ ث ـ ط. (البته بايد متوجه باشيم كه اين ترتيب و آمار در مورد حروف غين و نون، مستفاد از كتاب الكشكول ميباشد و در كتاب مقدمتان آماري و عددي از اين دو حرف در نسخه چاپي ديده نميشود)
ولي در كتاب الكشكول شيخ بهائي راجع به كلمات و حروف قرآن رقمهاي زير به چشم ميخورد
.الكلمات ـ 76440، الحروف ـ 322373
.الالفات ـ 40792، الباءات ـ 1140، التاءات ـ 1299، القاءات ـ 1291، الجيميات ـ 3293، الحاءات ـ 9997، الخاءات ـ 2419، الدالات ـ 10903، الذالات ـ 4840، الراءات ـ 10903، الزاءات ـ 9583، السينات ـ 4091، الشينات ـ 20133، الصادات ـ 1274، الضادات ـ 1200، الطاءات ـ 840، الظاءات ـ 9220، العينات ـ 7499، الغينات ـ 1120، القافات ـ 5240، الكافات ـ 2500، اللامات ـ 26091، الميمات ـ 20560، النونات ـ 203600، الواوات ـ 13700، الهاءات ـ 700، الياءات ـ 502. (الكشكول، ج 1، ص 456)
چنانكه ملاحظه ميشود اين ارقام با ارقام موجود در مقدمه تفسير ابن عطيه سخت متفاوت است و ما اين اختلاف را در مورد اصلاح رسمالخط قرآن بررسي خواهيم نمود. باري نوشتهاند كه حجاج بن يوسف ثقفي، قُرّاء و نويسندگان قرآن را احضار و فراهم آورد و به آنها دستور داد، شمار آيات و كلمات و حروف قرآن را مشخص سازند. طبق محاسبه اين گروه، تمام قرآن داراي 6220 يا 6204 كلمه و 325072 حرف ميباشد. اين گروه نويسندگان و قرّاء نيز تعداد آيات و كلمات و حروف هر سوره را نيز جداگانه مشخص ساختهاند (مقدمتان، ص 249 و 250) كه در اين مورد بايد به كتب مفصل و يا در عنوانهاي سورهها در قرآنهاي مخلوط و مطبوع مراجعه نمود ولي ما در اينجا نيز جدولي در اين زمينه ميآوريم:
شمار سوره هاي قرآن و شمار آيات و كلمات و حروف هر يك از سورهها
1 ـ الفاتحه ـ 7 آيه ـ 29 كلمه ـ 142 حرف دارد.
گفتهاند كه اين نخستين سورة كامل و يا دومين و يا پنجمين سورهاي بوده كه به طور كلي به مكه نازل شده و يا هم به مكه و هم به مدينه نازل گرديده است.
2 ـ بقره ـ 286 آيه (يا 285 و يا 287 آيه) 6221 كلمه و 25500 حرف.
الم ذالك الكتاب و فُسطاط القرآن هم ناميده شده است. در نزول، سوره 87 و يا 86 و جز آيه 281 كه بمَنَي در حَجَّهالوداع آمد بقيه مدني است.
3 ـ آلعمران ـ 200 آيه (و يا 199) ـ 3480 كلمه ـ 14525 حرف، سوره 89 در نزول و مدني است.
4 ـ النساء ـ 176 آيه (5 و 177 هم گفتهاند) ـ 3745 كلمه ـ 16030 حرف، در نزول سوره 92 و مدني است.
5 ـ المائده ـ 120 آيه (3 و 122 هم گفتهاند) ـ 2804 كلمه ـ 11933 حرف، العقود و المُنْقِذَه هم ناميده شده ـ سوره 112 بود كه در مدينه نازل شد (جز آيه 3 كه به عرفات، حجهالوداع آمد).
6 ـ الانعام ـ 165 آيه (7 و 166 هم گفتهاند) ـ 3860 كلمه ـ 12254 حرف، سوره 55 و در مكه نازل شد (جز آيات 20، 23، 91، 114، 141، 151، تا 153 كه مدني است).
7 ـ الاعراف ـ 205 يا 206 آيه ـ 3825 كلمه ـ 13877 حرف دارد. المص، سوره 39 در نزول، مكي، جز آيات 163 تا 170.
8 ـ الانفال ـ 75 آيه (76 يا 77 آيه هم گفتهاند) ـ 1095 كلمه ـ 5080 حرف، سوره 88، در نزول مدني است جز آيات 30 تا 36.
9 ـ التوبه ـ 129 (و يا 130) آيه ـ 4098 كلمه ـ 10488 حرف دارد، نامهاي ديگري هم دارد: الفاضحه، المنقره، الجوث، المُدَمْدَمَه، المُشَقْشَقَه، المُبَعْشَرَه، براءه، الحافره،اَلْمُثيره، العذاب. در نزول سوره 113 به مدينه، جز دو آيه آخر كه گفتهاند مكي است. و ديديم كه چون بسمله ندارد آن را جزء انفال محسوب ميدارند.
10 ـ يونس ـ 109 (و يا 110) آيه ـ 1832 كلمه ـ 7567 حرف. در نزول سوره 51 و جز آيات 40 و 94 تا 96 مكي است.
11 ـ هود ـ 123 (2 يا 121) آيه ـ 1715 كلمه ـ 7513 حرف، در نزول سوره 52 و جز آيات 12، 17، 114 مكي است.
12 ـ يوسف ـ 111 آيه ـ 1766 كلمه ـ 7166 حرف، در نزول سوره 53 و جز آيات 1، 2، 3، 7 مكي است. نام ديگر آن احسنالقَصَص (بفتح قاف) ميباشد. عجارده گزافگوئي كرده و آنرا جزء قرآن نميشماردند، ولي در تمام مصاحف موجود بوده است.
13 ـ الرعد ـ 43 آيه (44 تا 47 هم گفتهاند) 855 كلمه ـ 3506 حرف، در نزول، سوره 96 و به مدينه نازل شد.
14 ـ ابراهيم ـ 52 آيه (51، 54 و 55 هم گفتهاند) 831 كلمه ـ 3434 حرف، در نزول سوره 72 و جز دو آيه 27 و 28 مكي است.
15 ـ الحجر ـ 99 آيه ـ 654 كلمه ـ 2760 حرف، در نزول سوره 54 و جز آيه مكي است.
16 ـ النحل ـ 128 آيه ـ 2840 كلمه ـ 7707 حرف، النعم هم ناميده شده، در نزول سوره 70 بجز آيات 126 تا 128 مكي است.
17 ـ الاسراء ـ 111 آيه (يا 110) ـ 1533 كلمه ـ 6460 حرف، بنياسرائيل هم ناميده شده، بجز آيات 26، 32، 33، 57، 73، تا 80 مكي است.
18 ـ الكهف ـ 110 (و يا 105، 106، 111) آيه ـ 1579 كلمه ـ 6360 حرف، در نزول، سوره 69 و جز آيات 28 و 83 تا 110 مكي است.
19 ـ مريم ـ 98 آيه (يا 99) ـ 982 كلمه ـ 3802 حرف، در نزول، سوره 44 و جز دو آيه 58 و 71 مكي است.
20 ـ طه ـ 135 آيه (132، 134 و 140 آيه هم گفته شده) ـ 1341 كلمه ـ 5242 حرف، در نزول سوره 45 به جز دو آيه 130 و 131 مكي است.
21 ـ الانبياء ـ112 (يا 111) آيه ـ 1168 كلمه ـ 4890 حرف، در نزول، سوره 73 مكي است.
22 ـ الحج ـ 78 آيه (يا 74، 75، 76 آيه) ـ 1291 كلمه ـ 5070 حرف، در نزول سوره 103 و به مدينه نازل شد، جز آيات 52 تا 55 كه ميان مكه و مدينه نزول يافت.
23 ـ المؤمنون ـ 118 (يا 119) آيه ـ 1840 كلمه ـ 4802 حرف، در نزول سوره 74 به مكه.
24 ـ النور ـ 64 (يا 62) آيه ـ 1316كلمه ـ 5680 حرف، در نزول، سوره 102، مدني.
25 ـ الفرقان (يا تبارك) 77 آيه ـ 892 كلمه ـ 3733 حرف، در نزول، سوره 42، مكي جز آيات 68 تا 70.
26 ـ الشعراء (يا طسم) ـ 227 (يا 226) آيه ـ 1297 كلمه ـ 5522 حرف، در نزول، سوره 47، مكي جز آيات 197 و 224 تا 227 كه مدني است.
27 ـ النمل ـ 93 (يا 92، 94 و 95) آيه ـ 1149 كلمه ـ 4799 حرف، در نزول سوره 48 و مكي است ـ در مصحف اُبَيّ: طس، سليمان ناميده شده بود.
28 ـ القصص (يا موسي و فرعون) 88 (يا 87) آيه ـ 1441 كلمه ـ 5800 حرف، در نزول، سوره 49 جز آيات 52 تا 55 و 85 بقيه مكي است.
29 ـ العنكبوت ـ 69 آيه ـ 1981 كلمه ـ 4195 حرف، در نزول، سوره 85 كه جز آيات 1 تا 11 بقيه مكي است.
30 ـ الروم 60 (يا 59) آيه ـ 819 كلمه ـ 3534 حرف، در نزول، سوره 84 كه جز آيه 17 بقيه مكي است.
31 ـ لقمان ـ 34 (يا 33) آيه ـ 542 كلمه ـ 2110 حرف، در نزول، سوره 57 كه جز آيات 27 تا 29 مكي است.
32 ـ السجده (يا المضاجع يا سجده لقمان يا جزر) ـ 30 (يا 29) آيه ـ 380 كلمه ـ 1500 حرف، در نزول، سوره 75 كه جز آيات 16 تا 20 بقيه مكي است.
33 ـ الاحزاب ـ 73 آيه ـ 1280 كلمه ـ 5796 حرف، در نزول، سورة 90 كه مكي است.
34 ـ السبأ ـ 54 (يا 55) آيه ـ 883 كلمه، 1512 حرف، در نزول، سوره 58 كه جز آيه 6 بقيه مكي است. در مصحف اُبَيّ، نام سورهاي بنام داود مذكور است كه گفتهاند سبا است.
35 ـ الفاطر (يا الملائكه) ـ 45 (يا 46) آيه ـ 797 كلمه ـ 3130 حرف، در نزول، سوره 43 و مكي است.
36 ـ يس - 83 (يا 82) آيه ـ 729 كلمه ـ 3000 حرف، در نزول، سوره 41 كه جز آيه 45 بقيه مكي است.
37 ـ الصافات ـ 182 (يا 181) آيه ـ 820 كلمه ـ 3823 حرف، در نزول، سوره 56 كه مكي است.
38 ـ ص ـ 88 (يا 85 يا 86) آيه ـ 732 كلمه ـ 3029 حرف، در نزول، سورة 38 كه مكي است.
39 ـ الزمر (يا اَلْغُرَف) ـ 75 (يا 72 يا 73) آيه ـ 1192 كلمه ـ 4708 حرف، در نزول، سوره 59 كه جز آيات 52 تا 54 بقيه مكي است.
40 ـ المؤمن (يا الغافر يا الطول) ـ 85 (يا 82 يا 86) آيه ـ 1199 كلمه ـ 4960 حرف، در نزول، سوره 60 جز دو آيه 56 و 57 بقيه مكي است.
41 ـ فصلت (يا حمالسجده يا المصابيح) ـ 54 (يا 52 يا 53) آيه ـ 796 كلمه ـ 3350 حرف، در نزول سوره 61 كه مكي است.
42 ـ الشوري (يا حم عسق) ـ 53 (يا 50) آيه ـ 866 كلمه ـ 3577 حرف، در نزول سوره 62 كه جز آيه هاي 23 تا 25 و 27 بقيه مكي است.
43 ـ الزخرف ـ 89 (يا 88) آيه ـ 833 كلمه ـ 3400 حرف، در نزول سوره 63 و جز آيه 54 بقيه مكي است.
44 ـ الدخان ـ 59 (يا 56 و يا 57) آيه ـ 346 كلمه ـ 1431 حرف، در نزول سوره 64 و مكي است.
45 ـ الجائيه (يا الشريعه) ـ 37 (يا 36) آيه ـ 488 كلمه ـ 2191 حرف، در نزول سوره 65 كه جز آيه 14 بقيه مكي است.
46 ـ الاحقاف ـ 35 (يا 34) آيه ـ 644 كلمه ـ 2598 حرف، در نزول سوره 66 كه جز آيات 10، 15، 35 بقيه مكي است.
47 ـ محمد (ص) يا القتال (الذين كفروا) ـ 38 (يا 39 يا 40) آيه ـ 539 كلمه ـ 2349 حرف، در نزول سوره 95، جز آيه 13 كه در راه هجرت نازل شد بقيه مدني است.
48 ـ الفتح ـ 29 آيه ـ 560 كلمه ـ 2438 حرف، در نزول سوره 111 كه در برگشتن از حديبيه نازل شد و مدني است.
49 ـ الحجرات ـ 18 آيه ـ 343 كلمه ـ 1496 حرف، در نزول سوره 106 و مدني است.
50 ـ ق (يا الباسقات) ـ 45 آيه ـ 357 كلمه ـ 1494 حرف، در نزول سوره 34، جز آيه 38 بقيه مكي است.
51 ـ الذاريات ـ 60 آيه ـ 360 كلمه ـ 1287 حرف، در نزول سوره 67 كه مكي است.
52 ـ الطور ـ 49 (يا 47 يا 48) آيه ـ 312 كلمه ـ 1500 حرف، در نزول سوره 76 و مكي است.
53 ـ النجم ـ 62 (يا 61) آيه ـ 308 كلمه ـ 1405 حرف، در نزول سوره 23 و جز آيه 32 بقيه مكي است.
54 ـ القمر (اقتربت الساعه) ـ 55 آيه ـ 342 كلمه ـ 1420 حرف، بجز آيه هاي 44 تا 46 بقيه مكي است.
55 ـ الرحمن ـ سوره آلاء 78 (يا 76 يا 77) آيه ـ 351 كلمه ـ 1636 حرف، در نزول سوره 97 و مدني است.
56 ـ الواقعه ـ 96 (97 يا 99) آيه ـ 378 كلمه ـ 1703 حرف، در نزول سوره 46 بجز دو آيه 81 و 82 بقيه مكي است.
57 ـ الحديد ـ 29 (يا 28) آيه ـ 544 كلمه ـ 2476 حرف، در نزول سوره 94 و مدني است.
58 ـ المجادله. الظهار، قد سمع ـ 22 (يا 21) آيه ـ 473 كلمه ـ 1792 حرف، در نزول سوره 105 و مدني است.
59 ـ الحشر ـ 24 آيه ـ 445 كلمه ـ 1913 حرف، در نزول سوره 101 و مدني است.
60 ـ الممتحنه، الامتحان، الموده ـ 13 آيه ـ 348 كلمه ـ 1510 حرف، در نزول سوره 91 و مدني است.
61 ـ الصف، الحواريين، عيسي ـ 14 آيه ـ 221 كلمه ـ 900 حرف، در نزول سوره 109 و مدني است.
62 ـ الجمعه ـ 11 آيه ـ 180 كلمه ـ 720 حرف، در نزول سوره 110 و مدني است.
63 ـ المنافقون ـ 11 آيه ـ 180 كلمه ـ 776 حرف، در نزول سوره 104 و مدني است.
64 ـ التغابن ـ 18 آيه ـ 241 كلمه ـ 1070 حرف، در نزول سوره 108 و مدني است.
65 ـ الطلاق، النساء، اَلْقُصْرَي ـ 12 (يا 11) آيه ـ 248 كلمه ـ 1060 حرف، در نزول سوره 99 و مدني است.
66 ـ التحريم ـ 12 آيه ـ 246 كلمه ـ 1160 حرف، در نزول سوره 107 و مدني است.
اين سوره و سوره پيش از سوره پيش از آن به مناسبت آغاز سوره، يا ايهاالنبي هم خوانده شده است.
67 ـ الملك، المنجيه، الواقعيه، تبارك ـ 30 آيه ـ 330 كلمه ـ 1300 حرف، در نزول سوره 77 و مكي است.
68 ـ القلم، نون و القلم ـ 52 آيه ـ 300 كلمه ـ 1256 حرف، در نزول سوره اول و 2 و 5 هم گفته شده، جز آيه هاي 17 تا 33 و 48 تا 50 بقيه مكي است.
69 ـ الحاقه ـ 52 و يا 51 آيه ـ 256 كلمه ـ 1084 حرف، در نزول سوره 78 و مكي است.
70 ـ المعارج ـ 44 و يا 43 آيه ـ 216 كلمه ـ 1061 حرف، در نزول سوره 79 و مكي است.
71 ـ نوح ـ 28 يا 29 يا 30 آيه ـ 224 كلمه ـ 929 حرف، در نزول سوره 71 و مكي است.
72 ـ الجن ـ 28 آيه ـ 235 كلمه ـ 870 حرف، در نزول سوره 40 و مكي است.
73 ـ المزمل ـ 20 يا 19 يا 18 آيه ـ 285 كلمه ـ 838 حرف، در نزول سوره 3 و يا 4 به جز آيه هاي 10 و 11 و 20 بقيه مكي است.
74 ـ المدثر ـ 56 يا 55 آيه ـ 255 كلمه ـ 1010 حرف، در نزول سوره 2 و يا 3 و مكي است.
75 ـ القيامه ـ 40 و يا 39 آيه ـ 199 كلمه ـ 625 حرف، در نزول سوره 31 و مكي است.
76 ـ الدهر، الانسان، الابرار، هلاتي ـ 31 آيه ـ 240 كلمه ـ 1054 حرف، در نزول سوره 98 و مدني است.
77 ـ المرسلات، العُرْف ـ 50 آيه ـ 181 كلمه ـ 816 حرف، در نزول سوره 33 و جز آيه 48 بقيه مكي است.
78 ـ النبأ، عميتسائلون، اَلتَّساؤُل، المعصرات ـ 40 يا 39 آيه ـ 173 كلمه ـ 770 حرف، در نزول سوره 80 و مكي است.
79 ـ النازعات ـ 46 يا 45 آيه ـ 139 كلمه ـ 753 حرف، در نزول سوره 81 و مكي است.
80 ـ عبس، اَلسَّفَرَه، اعمي ـ 42 يا 41 يا 40 آيه ـ 133 كلمه ـ 533 حرف، در نزول سوره 24 و مكي است.
81 ـ التكوير، كورت ـ 29 آيه ـ 114 كلمه ـ 533 حرف، در نزول سوره 7 و مكي است.
82 ـ الانفطار، انفطرت ـ 19 آيه ـ 80 كلمه ـ 327 حرف، در نزول سوره 82 و مكي است.
83 ـ المطففين، التطفيف ـ 36 آيه ـ 177 كلمه ـ 830 حرف، در نزول سوره 86 و مكي است.
84 ـ الانشقاق، انشقت ـ 25 يا 24 يا 23 آيه ـ 109 كلمه ـ 430 حرف،در نزول سوره 83 و مكي است.
85 ـ البروج ـ 22 آيه ـ 109 كلمه ـ 458 حرف، در نزول سوره 27 و مكي است.
86 ـ الطارق ـ 17 يا 16 آيه ـ 61 كلمه ـ 245 حرف، در نزول سوره 36 و مكي است.
87 ـ الاعلي ـ 19 آيه ـ 72 كلمه ـ 270 حرف، در نزول سوره 8 و مكي است.
88 ـ الغاشيه ـ 26 آيه ـ 72 كلمه ـ 330 حرف، در نزول سوره 68 و مكي است.
89 ـ الفجر ـ 30 يا 29 يا 32 يا 33 آيه ـ 137 كلمه ـ 577 حرف، در نزول سوره 10 و مكي است.
90 ـ البلد ـ 20 آيه ـ 82 كلمه ـ 330 حرف، در نزول سوره 35 و مكي است.
91 ـ الشمس، ناقه، صالح ـ 15 يا 16 آيه ـ 54 كلمه ـ 247 حرف، در نزول سوره 26 و مكي است.
92 ـ الليل ـ 21 آيه ـ 71 كلمه ـ 302 حرف، در نزول سوره 9 و مكي است.
93 ـ الضحي ـ 11 آيه ـ 40 كلمه ـ 192 حرف، در نزول سوره 2 يا 3 يا 11 و مكي است.
94 ـ الانشراح، الم نشرح، شرح ـ 8 آيه ـ 27 كلمه ـ 103 حرف، در نزول سوره 12 و مكي است. بعضي آن را با «والضحي» به هم ميپيوندند.
95 ـ التين ـ 8 آيه ـ 34 كلمه ـ 103 حرف، در نزول سوره 28 و مكي است.
96 ـ العلق، اقرأ ـ 19 يا 20 آيه ـ 92 كلمه ـ 280 حرف، در نزول 5 آيه نخستين آن آغاز نزول بوده و مكي است.
97 ـ القدر، انا انزلناه ـ 5 يا 6 آيه ـ 30 كلمه ـ 112 حرف، در نزول سوره 25 و مكي است.
98 ـ البينه، البَرِيّه، لميكن، القيامه ـ 8 يا 9 كلمه 329 حرف، در نزول سوره 100 و مدني است.
99 ـ الزلزال، الزلزله ـ 8 يا 9 آيه ـ 35 كلمه ـ 149 حرف، در نزول سوره 93 و مدني است.
100 ـ العاديات ـ 11 آيه ـ 40 كلمه ـ 163 حرف، در نزول سوره 14 و مكي است.
101 ـ القارعه ـ 11 يا 10 يا 8 آيه ـ 36 كلمه ـ 150 حرف، در نزول سوره 30 و مكي است.
102 ـ التكاثر ـ 8 آيه ـ 28 كلمه ـ 120 حرف، در نزول سوره 16 و مكي است.
103 ـ العصر ـ 3 آيه ـ 14 كلمه ـ 68 حرف، در نزول سوره 13 و مكي است.
104 ـ الهمزه، لمزه ـ 9 آيه ـ 33 كلمه ـ 130 حرف، در نزول سوره 32 و مكي است.
105 ـ الفيل، الم تر كيف ـ 5 آيه ـ 23 كلمه ـ 96 حرف، در نزول سوره 19 و مكي است.
106 ـ قريش، لايلاف ـ 4 يا 5 آيه ـ 17 كلمه ـ 93 حرف، در نزول سوره 29 و مكي است: بعضي آن را جزء سوره فيل شمردهاند.
107 ـ الماعون، أرأيت، الدين ـ 7 يا 6 آيه ـ 25 كلمه ـ 125 حرف، در نزول سوره 17 جز آيات 4 تا 7 بقيه مكي است.
108 ـ الكوثر ـ 3 آيه ـ 10 كلمه ـ 42 حرف، در نزول سوره 15 و مكي است.
109 ـ الكافرون، جحد ـ 6 آيه ـ 26 كلمه ـ 94 حرف، در نزول سوره 18 و مكي است.
110 ـ النصر، التوديع ـ 3 آيه ـ 19 كلمه ـ 78 حرف، گفتهاند آخرين سوره (114) بود كه در حجهالوداع به مني نازل شد.
111 ـ لهب، ابيلهب، المسد، تبت ـ 5 آيه ـ 20 كلمه ـ 77 حرف، در نزول سوره 22 و مكي است.
امام فخر رازي در تفسيرخود بيست نام براي آن ذكر ميكند از آن جمله:
سوره اساس، برائه، جمال، معرفه، مقشقشه، مانعه، نجات، نسبهالرب، نور، تفريد، تجريد، ولايه …
113 ـ الفلق ـ 5 آيه ـ 23 كلمه ـ 74 حرف، در نزول سوره 20 و مكي است.
114 ـ الناس ـ 6 يا 7 آيه ـ 20 كلمه ـ 79 حرف، در نزول سوره 21 و مكي است. (نقل از تاريخ قرآن: دكتر راميار ص 235 ـ 246)
ذكر اين نكته نيز لازم است كه در قرآن، فقط دو آيه وجود دارد كه در هر يك از آنها تمام حروف تهجي آمده است، يكي آيه:
«ثُمَّ اَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ اَمَنَهً نُعاسَاً يَغْشي طائِفَهٌ مِنْكُمْ و طائِفَهٌ مِنْكُمْ وَ طائِفَهً قَدْ اَهَمَّتْهُمْ اَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللهِغَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّهِ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْاَمْرِ مِنْ شَيْئيٍ قُلْ اِنًّ الْاَمْرَ كَلَّهُ لِلّهِ، يُخْفُونَ في اَنْفُسِهِمْ ما لا يُبْدوُنَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الْاَمْرِ شَيْيءٌ ما قُتِلْنا هيهُنا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ في بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ اِلي مَضاجِعِهِمْ وَ لَيَبْتَلِيَ اللهُ ما في صُدُورِ كُمْ وَ لْيُمَحِّصَ ما في قُلُوبِكُمْ وَ اللهُ عَلَيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» (سوره آلعمران، آيه 154)
و آيه: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ اَشِدّاءٌ عَلَي الْكُفّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْغَوُنَ فَضْلاً مِنَ اللهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في وُجُوهِهِمْ مِنْ اَثَرِ السُّجُودِ ذالِكَ مَثَلُهُمْ فيِ التَّوْريهِ وَ مَثَلُهُمْ فيِ الْاِنْجيلِ كَزَرْعٍ اَخْرَجَ شَطْئَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَطَ فَاسْتَوي عَلي سُوقِه يُعْجِبُ الزُّرّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفّارَ وَعَدَ اللهَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلوُا الصّالِحات مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَ اَجْراً عَظيماً» (سوره فتح، آيه 29)
يكي از نكاتي كه در پايان اين بحث، ذكرش خالي از مناسبت نيست، مطلبي است كه در يكي از مطبوعات تحت عنوان زير، درباره قرآن ـ و به نقل از يكي از مطبوعات مصر ـ نوشته شده است كه ما عيناً آنرا منعكس ميسازيم:
كشف يك معجزه تازه قرآن مجيد
مطبوعات مصر نوشتهاند: در اوائل هفته گذشته دومين جلد كتاب «اعجاز عددي قرآن مجيد» در قاهره انتشار يافت. نويسندة كتاب: عبدالرزاق نوفل است.
منظور از انتشار كتاب مزبور اين است كه علاوه بر معجزه لُغَوي و علمي قرآن، معجزه تازهاي از قرآن را اثبات كند. معجزهاي كه با عصر كامپيوتر و آمار و اعداد و ارقام، هماهنگي دارد.
اين كتاب ثابت ميكند كه موضوعات شبيه و مغاير قرآن، بطور تساوي ذكر شده است. زيرا كلمه «دنيا» به اندازه كلمه «آخرت» و همچنين شياطين و ملائكه … و زندگي و مرگ و غيره به طور مساوي در قرآن ذكر گرديده است.
خداوند بزرگ در قرآن ميگويد: «الله الَّذي اَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْميزانِ» (سوره شوري، آيه 17) يعني، «خداوندي كه كتاب را بحق و سنجيده و با ميزان نازل كرد» و چون ميبايستي متساوي و متعادل باشد … حال بايد ديد كدام الفاظ ميبايستي متساوي و متعادل باشد …؟ و چگونه ميتوان بين آنها مقايسه كرد؟
به طور مثال لفظ «قالوا» كه معني گفتند، ميدهد به تعداد 332 بار در قرآن آمده است. جاي تعجب است كه كلمه مزبور معادل كلمه «قل» (كه به معني فرمانِ گفتن از جانب خداوند است) يعني 332 بار ذكر شده است و اين مسئله، حكمت و برهان قرآن مجيد را نشان ميدهد.
عبدالرزاق نوفل در دومين جلدِ كتابِ خود ثابت كرد كه ميان 22 كلمه يا موضوع در قرآن مجيد تعادل و تساوي برقرار است مثلاً قرآن مجيد كلمه «ابليس» را يازده بار و كلمه ]مربوط به[ «استعاذة» از او را هم يازده بار ذكر كرده است.
همچنين كلمات زكوت، بركات و سحر … فتنه و مصيبت … شكر و بخل و حسرت و طمع و جحود … انفاق و رضي … اسراف و سرقت … جهاد و مسلمانان … جنگ و اسراء و نظاير آن را با اعداد و ارقام متساوي ذكر كرده است.
در مقابل اين تساويِ اعداد و ارقام، مشاهده ميكنيم كه كلمه «نبوت» هشتاد بار ذكر شده، در حاليكه كلمه «سنت» شانزده بار، يعني اينكه نبوت پنج برابر سنت ذكر شده است.
نماز هم با تمام مشتقات آن 99 بار ـ يعني به تعداد اسامي عاليه خداوندي ـ ذكر شده است در حاليكه فقط كلمه نماز 67 بار و زكوت 32 بار ذكر گرديده كه مجموع آن معادل است با عدد 99. نماز يا نمازگذار به تعداد 68 بار و زكات 32 بار و روزه و مشتقات آن 14 بار ذكر شد، كه مجموع آن 114 يعني معادل تعداد سوره هاي قرآن مجيد است.
مؤلف كتاب ميگويد:
معني اين تناسب ها چيست؟ و هدف آن چه ميباشد؟ براي رسيدن به حقايق اين معجزه، نياز به مطالعات و بررسي ها و اجتهاد دارد.
عبدالرزاق نوفل در پايان دومين جلد كتاب خود ميگويد: آنچه ميخواهيم با استناد اين تناسب و هماهنگي عجيب اعلام كنيم آن است كه قرآن مجيد، وَحْيِ مُنْزَلِ پروردگار ميباشد. زيرا نه پيغمبر اسلام (ص) ـ كه امي بود ـ و نه علماي همه ادوار، قادر نيستند تناسب و تعادلي را در كتابي گردآوري نمايند.
اگر اين معجزه را به دستگاههاي آمارگيري و كامپيوتر بدهيم پاسخ خواهند داد كه قرآن مجيد وحي خدا است. (نقل از روزنامه اطلاعات ش 14976، 17 فروردين 1355 در ترجمه مزبور اشتباهات و لغزشهايي درباره برخي از واژه ها ديده ميشود كه چون كتاب مورد نظر در دسترس اينجانب نبوده است به همين جهت به ترجمه مذكور اكتفا شده است و بررسي دقيق مطالب فوق، منوط به رؤيت و مطالعه خود كتاب است تا درباره آن اظهار نظر قاطعي بعمل آيد)
در پايان اين فصل به منظور مزيد قائدات در مورد محتواي قرآن، دورنمايي اجمالي ارائه ميشود تا خوانندگان از آگاهي بيشتري برخوردار گردند:
محتوي و مطالب قرآن
موضوعات و مطالب قرآن كريم را ميتوان به چهار رشته كلي تقسيم نمود كه ميتوان ساير موضوعات جزئي و فرعيِ قرآن را منشعب از همين رشته ها دانست:
الف ـ عقائد: در قرآن مطالبي جلب نظر ميكند كه به عقائد و اصول دين مربوط ميشود، مانند: ايمان به خدا، پيامبر، فرشتگان، كتب آسماني، انبياء، قيامت، بهشت و دوزخ، صراط، ميزان، حشر و نشر، ثواب و عقاب، و امثال آنها.
ب ـ شرايع و قوانين: موضوعات و مطالب ديگري در قرآن وجود دارد كه مربوط به كيفيت رفتار و رابطه انسان با خدا و يا افراد همنوع خود ميباشد. كه روي هم رفته به وظائف و اعمال و تكاليف بشر و اوامر و نواهيِ خداوند مربوط ميشود، و همة اين قوانين و شرايع را ميتوان به دو بخش تقسيم نمود:
1 ـ عبادت: عبارت از آداب و آئين هايي است كه كيفيت روابط انسان را با خدا تنظيم و ارائه ميكند، مانند نماز، روزه، حج، و امثال آنها.
2 ـ معاملات: عبارت از قوانين و ضوابطي است كه كيفيت رابطه مردم را با يكديگر مشخص و معين نموده است كه ميتوان همه آنها را در سه نوع قوانين خلاصه نمود:
اول ـ قوانين مربوط به تأمين پيامبر (ص) و اقدام او در دعوت مردم به جهاد در راه خداوند به منظور حفظ و نگاهباني كانون و هسته مركزي اسلام.
دوم ـ قوانين مربوط به خانواده از قبيل: ازدواج، طلاق، نسب، ارث، وصيت و امثال آنها.
سوم ـ قوانين مربوط به جزاء و كيفر جرائم از قبيل: قصاص، ديه، حدود و مانند آنها.
ج ـ مطالب اخلاقي: مطلب سومي كه در كنار ساير مطالب قرآن چشمگير است، موضوعاتي است كه به فضائل اخلاقي، و تلطيف آداب و رسوم اجتماعي، و آنچه در وصول انسان به سعادت و كمال انساني مؤثر است، مربوط ميشود. ضمن آن كه قرآن در اين بخش، عوامل سقوط و انحطاط فرد يا جامعه را ارائه ميدهد.
د ـ داستانهاي آموزدنده: رقم چهارم مطالب و محتواي قرآن ـ كه خود رقمي برجسته و نمودار در ميان موضوعات قرآن ميباشد ـ سلسله داستانهاي حكمتآموز و عبرتآميزي است كه ميتواند بعنوان فلسفة تاريخ مورد استفاده فرد و يا جامعه باشد، تا بشر بتواند مسير صحيح و سالم زندگاني فردي يا اجتماعي خود را از لابلاي اين داستانها بيابد. چون هيچ داستان يا قصهاي در قرآن نيامده است كه خالي از هرگونه هدف و غرض فردي يا اجتماعي باشد. بلكه همه اين قصص به منظور همه اين قصص به منظور عبرتاندوزي و نتيجهگيري انسان براي يافتن راه صحيح زندگاني، در قرآن مطرح شده است.
داستانهاي قرآن صرفاً براي اطلاع از تاريخ پيشينيان و يا انبياء گذشته ـ بدون هدف اخلاقي يا اجتماعي ـ مورد توجه نيست. لذا از اين قصص، آنچه به سازندگي انسان در جهت خير و صلاح مربوط ميشود، گوشزد شده است.
و بعبارت ديگر: لبه هاي تيز و مؤثر داستانهاي پيشينيان كه در قرآن مطرح شده است و فرد يا جامعه را راهبر و رهنمون ميباشد مورد توجه بوده، و بهمين جهت داستانهاي قرآن، كوتاه و در عين حال سودمند است، و جزئيات و شاخ و برگهاي رويدادها ـ كه هيچگونه سازندگي و جنبه عبرتاندوزي در آنها ديده نمي شود ـ به هيچوجه در قرآن كريم بازگو نشده است.